سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

هر که به حکمت شناخته شود . چشمها او را به دیده وقار و شکوه بنگرند . [امام علی علیه السلام]

صفحه اول   |   شناسنامه   |   رایانامه   |   پیام رسان یاهو   |    RSS 


سال«اصلاح الگوی مصرف»  

همه ما بخصوص مسئولان قوای سه گانه، شخصیتهای اجتماعی و آحاد مردم باید در سال جدید در مسیر تحقق این شعار "مهم، حیاتی و اساسی " یعنی "اصلاح الگوی مصرف در همه زمینه‌ها "، برنامه ریزی و حرکت کنیم تا با استفاده صحیح و مدبرانه از منابع کشور، مصداق برجسته ای از تبدیل احوال ملت به نیکوترین حالها، ظهور و بروز یابد.


 

بعد از دولت جنگ، دولت سازندگی با ایده ی سازندگی و ساختن
کشور روی کار آمد. زیر ساخت های کشور در جنگ از بین رفته بود و ما واقعاً مشکل
داشتیم. انصافاً دولت سازندگی در دوره ی خودش زحمات زیادی کشید و خیلی از زیر ساخت
ها را بهبود بخشید. منتها روشی که به کار گرفته شد و نوع نگاه و مقدم کردن پیشرفت
بر عدالت، نقطه ی انحراف و مشکل دولت سازندگی بود. اما نمی توانیم از حق بگذریم؛
دولت سازندگی مدال پرکاری را از مقام معظم رهبری دریافت کردند منتها به دلیل آن
نگاه مدیریتی؛ آن پرکاری در جیب مردم مستضعف نمی رفت و در جیب یک قشر خاص می رفت.
یکی دیگر از کتاب های جریان شناسی تاریخ معاصر، کتاب «منشور دولت اسلامی» است که
خیلی کتاب جامعی است. در آن نگاهی به خواسته های مقام معظم رهبری از 16 سال دولتی
که در دوران رهبری ایشان ، یعنی 8 سال دوره ی سازندگی و 8 سال دوره ی اصلاحات، بود
که مواضع آقا را در آن دسته بندی و تدوین کرده است. در آنجا رهبری علاوه براینکه
این مدال را می دهد، یک سری هشدارهایی هم به دولت سازندگی و آقای هاشمی می دهد و
به ایشان گفتند در این دولت مبارزه با فساد نیست و از طرفی اسراف ها و تبذیرهایی
وجود دارد، که حتی رهبری نمونه هایش را عرض کردند. مثلاً گفتند در وزارت صنایع
تمام سنگ های ساختمان وزارت را تغییر داده اید و خیلی هزینه بر بوده است. استدلال
وزیر مربوطه این بود که ما برای اینکه خریدارهای مختلف از کشور های خارجی می آیند
تا موافقت نامه و قرارداد هایی امضا کنند از این سنگ های گران قیمت استفاده کردیم
تا بتوانیم آنها را به سمت بازارهای خودمان جذب کنیم! رهبری به آنها گفتند شما می
توانستید نمایشگاهی از سنگ هایتان را بگذارید و درآن نمایشگاه به جای اینکه اینقدر
هزینه شود، نمونه هایی از این سنگ ها را قرار دهید. و ایشان مثال می زنند که شما
یک استخری دارید که با کار شبانه روزی و پرکاری، سطل سطل آب در آن می ریزید، ولی
شکاف هایی در این استخر است که هر چه شما آب می ریزید، آب بیرون می رود. این شکاف
ها همان مجاری فساد و اسراف و تبذیر است که در شیوه ی مدیریتی دولت حاکم شده و
باید جلوی آن را گرفت.

متأسفانه گفتمان دولت سازندگی در برخی و بعضی موارد، با
گفتمان امام تغییر پیدا کرد. این تغییر گفتمان سبب شکاف و فاصله بین مردم و
مسئولین شد و باعث تشدید نارضایتی ها نیز شد. بیشترین درصد تورم را ما در دولت
سازندگی داشتیم که نرخ تورم رشدش به 45 درصد رسید. حالا آقای احمدی نژاد را تحت
فشار قرار می دهند و می گویند تورم به 25 درصد رسیده است. در صورتی که وقتی آقای
احمدی نژاد دولت را تحویل گرفت، تورم روی 13 الی 14 درصد بود. این 10-12 درصدی که
طی این چند سال(ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد) به وجود آمده است به خاطر بعضی از
کارهای آقای احمدی نژاد است. مثلاً طبق بررسی های مرکز پژوهش های مجلس اعلام کردند
که طرح سهمیه بندی بنزین که همه هم بر
اجرا شدن آن تاکید می کردند، 15 درصد تورم به وجود می آورد. خب ما می گوییم 15
درصد نه،‌10 درصد نه، بالاخره 5 درصد به این قضیه مربوط بوده است. از طرفی تحریم
هایی که نسبت به جمهوری اسلامی در طول این 4 سال به خاطر حاکمیت گفتمان اسلام و
انقلاب
که حضرت آقا می فرمایند بیشترین دشمنی های خارجی و داخلی نسبت به دولت نهم به
دلیل این است که این دولت در مسیر انقلاب و اسلام قرار گرفته است- ایجاد شد،‌خود
درصدی از تورم را شامل می شود. از طرف دیگر گرانی جهانی که واقعاً سرسام آور بود،‌
بخشی از این تورم را شامل می شد. یا اینکه بگوییم که طرح سهمیه بندی و هدف دار
کردن یارانه های بنزین را اجرا نمی کردید، مثل بقیه که نکردند، تا این سقف تورم
نیاید! گفتمان امام و انقلاب را حاکم نمی کردید تا بقیه از ما خوششان بیاید و
تحریم نشویم! که اینها بالأخره آن حرف های اصلی نیست.

در جنبه ی مدیریت، دولت سازندگی کم کم پذیرفت و این نگاه در
بدنه ی مدیریتی کشور حاکم شد که اگر ما بخواهیم کشور را بسازیم، نیاز به متخصص
داریم و برای استفاده از متخصصین باید از تمام طیف ها استفاده کنیم و بعضی از طیف
ها اگر بخواهند وارد عرصه ی مدیریت کشور شوند و طرح ها و کارها را قبول کنند، شرط
و شروطی دارد؛ می خواهند راحت تر باشند، می خواهند امکانات بیشتری داشته باشند.
این طرف مثلا شرطش این است که اگر بیاید و فلان مسئولیت را قبول کند، باید اینقدر
حقوق داشته باشد، پاداشش اینجوری باشد،‌خانه ی سازمانی اش آن جوری باشد... و این
اخلاق مدیریتی را دولت سازندگی پذیرفت. در حالی که ما جنگ را با حقوق های کلان
اداره نکردیم. ما جنگ را با پاداش های میلیونی اداره نکردیم . ما جنگ را با خانه
های بزرگ سازمانی مدیریت نکردیم. ما جنگ را بر اساس اصول و آرمان هایمان مدیریت
کردیم. این آغاز خطا بود. این آغاز اشتباه بود. این آغاز فاصله انداختن بین مردم و
مسئولین بود. هنوز طنین خطبه های نماز جمعه ای که شلاق می زد به بچه های حزب ا...
و بسیج که متأسفانه آنها را به عنوان جمعی که دائماً ناراضی هستند معرفی می کرد و
به آنها توصیه می شدکه لباس جنگتان را در بیاورید و بعداً وارد شهر شوید، اینجا
جبهه ی جنگ نیست که با لباس جنگ می آیید؛ فراموش نشده است. و با این نگاه مدیریتی،‌درجه
ی انحراف از گفتمان امام و انقلاب و اسلام زیاد شدو نتیجه همین شد که بعد از 8 سال
دولت سازندگی اوج نارضایتی در مردم ایجاد شد و یک جریانی سوار بر این موج شد و با
وعده هایی که داده بود و از آن طرف هم در عرصه ی انتخابات ریاست جمهوری سال 76،‌ رقیب
آقای خاتمی چهره ای بود که مردم به هر ترتیب آن اعتماد را نداشتند و برداشتشان این
نبود که این چهره بتواند این تغییر و تحول را انجام دهد، چون حامی جدی دولت
سازندگی به حساب می آمد که البته خود جریان آقای ناطق علی رغم اینکه سالمتر بود
ولی به هر ترتیب انتقاداتی به او وارد بود، این ها زمینه ای شد برای اینکه در دوم
خرداد 76 مردم گرایش به یک تحول پیدا بکنند و با توجه به شعار و چهره ی آقای خاتمی
و کار تبلیغاتی ای که شد،‌ احساس مردم این شد که آن کسی که می تواند این تحول را
انجام دهد آقای خاتمی است. و دولت اصلاحات شکل گرفت و پیدا شد.

آقای خاتمی در روابط عمومی و جذب نمره ی خوبی می گیرد؛ که
ایشان قدرت جاذبه اش قدرت خوبی است. البته یک عیب دارد و آن هم این است که قدرت
دافعه ندارد. من معتقدم آقای خاتمی از خیلی از اتفاقاتی که در دولتش افتاد ناراضی
بود،‌اما قدرت دور کردن این اتفاقات را نداشت. یادم است آن سال ها یکی از مشاوران
ایشان که همسایه ما بود و از نیروهای انقلاب و نیروی خیلی خوبی بود و الان هم
مشاور آقای احمدی نژاد هستند می گفت که آقای خاتمی گفته که وقتی حجاریان داخل
اتاقم می شود سه تا قل هو ا... می خوانم و فوت می کنم تا شرش من را نگیرد، اما شما
ببینید این شخصیت که نگاهش به مشاور سیاسی اش اینگونه بود نمی تواند افسار کارش را
بگیرد و اجازه ندهد که او مدیریتش بکند، آقای خاتمی در دوران وزارت ارشادش مشهور
بود به وزارتخانه ی 9 وزیر و یک مشاور، چون ایشان یک وزیر بود و 9 تا مشاور داشت، همه
این آدم هایی که در دولت اصلاحات رشد پیدا کردند مثل آقای ابطحی،آقای تاجزاده،آقای
مزروعی،آقای بورقانی و... همه اینها در جاهای مختلف وزارت ارشاد بودند و اینها هم
زمینه ی تهاجم فرهنگی را فراهم کردند. آقای هاشمی هم به مشکلات فرهنگی و مشکلات
سیاسی توجهی نداشت و عمدتاً توجه دولت سازندگی به سمت اقتصاد رفته بود و این میدان
را رها کرده بود، آن روزها رهبر انقلاب هشدار آغاز تهاجم فرهنگی را داده بودند که
بعداً ایشان تعبیر به شبیه خون فرهنگی و در انتها به ناتوی فرهنگی کردند.

قدرت جاذبه بود و قدرت دافعه نبود، طیفی مثل ماها هم که از
جهت فکری در تضاد با جریان اصلاحات و دوم خرداد بودیم و از این جریان دوری می
کردیم و جذب نمی شدیم. دولت اصلاحات به دلیل مبانی غلطی که در فکر داشت اوج انحراف
و جدایی را از خط امام پیدا کرد؛ دولت آقای هاشمی دولت پرکاری بود ولی دولت پرخرجی
هم بود، برای همین نتوانست در سقف خدمت رسانی باقی بماند و فروکش کرد؛ دولت آقای
خاتمی، پرکاری دولت آقای هاشمی را هم نداشت، بدلیل اینکه درگیر دعواهای سیاسی شد و
آن پرکاری ها و پرتلاشی ها و پیگیری ها نسبت به پروژه ها کاملاً متوقف ماند و بار
اصلی اش رفت به سمت توسعه سیاسی و در توسعه سیاسی هم دو بال داشت یکی به سمت تقویت
نشریات و مطبوعات رفتند که وزارت ارشاد متولی آن بود و یکی هم به سمت
NGOها و به اصطلاح
امروزی تشکل های مردم نهاد و احزاب و گروه های سیاسی رفتند که وزارت کشور متولی آن
بود یعنی آقای عطاا...مهاجرانی و عبدا...نوری. اما پس از مدتی تنش ها با هردو وزیر
ایجاد شد علی رغم اینکه مجلس پنجم خودش رأی داده بود، ولی چون انحراف دیده شد،
مقابله شروع شد، حتی جبهه گیری اصلی مقام معظم رهبری در برابر این دو بال توسعه
سیاسی یعنی جریان مطبوعات و جریان احزاب و
NGOها قرار گرفت، که الان همچنان بخش های عمده ی شان به دلیل
ریشه گذاری ای که این گروه ها کرده بودند فعالند که حتی در چهار سال دولت عدالت
نتوانستیم این پاکسازی را به طور کامل انجام بدهیم و همچنان شما شاهدید که در
بزنگاههایی خطراتی از جانب آنها انقلاب را تهدید می کند. دولت آقای خاتمی دولت کم
کار و پرخرجی بود یعنی آن پروژه ها و کارها متوقف شد و پرکاری های دولت سازندگی
تبدیل شد به دعواهای سیاسی و دفاع از اکبر گنجی و شیرین عبادی و حجاریان و روزنامه
های صبح امروز، عصر امروز، نشاط و... ؛و پرخرجی ها باقی ماند چون همه آدم های
اقتصادی دولت سازندگی سکان اقتصادی دولت آقای خاتمی را به عهده گرفتند، آقای
نوربخش تا بود سیاست های اقتصادی هم همان بود، اصلا آقای خاتمی در زمینه اقتصادی
حرفی و ایده ای نداشت. همه ی آمال و آرزوی آقای خاتمی بحث آزادی و دموکراسی بود، شما
حتی مصاحبه های ایشان را هم که نگاه می کنید دائماً در این فضا پرواز می کرد و کلاً
تیم اقتصادی را به جریان سازندگی و دولت آقای هاشمی واگذار کرده بود و شاید همین
بود که آقای هاشمی بالأخره جریان موجود را تحمل می کرد و با دولت اصلاحات علی رغم
تهاجمات سنگینی که این دولت به راس جریان سازندگی یعنی آقای هاشمی داشت می ساخت.

در دولت اصلاحات ریخت و پاش ها هنوز بود و مبارزه با فساد
انجام نمی شد تا اینکه رهبری آمدند و تعبیری که کردند این بود که «اصلاحات یعنی
مبارزه با فقر و فساد و تبعیض و هر مشکلی که شما در این کشور روی آن دست بگذارید
به این سه ریشه یعنی فقر و فساد و تبعیض بر می گردد» و همچنین رهبری گفتند «اگر می
خواهید اصلاحات را انجام بدهید و من معتقدم که باید باشد چون در ریشه انقلاب
اصلاحات است که مبارزه با این سه عامل را شامل می شود.» آقای خاتمی گوش نکرد و
درجه ی تضاد و تقابل دولت اصلاحات با خط امام و رهبری افزایش یافت، که نمونه ها و
مثال هایش الی ماشاءا... است. نوع برخوردی که با افکار امام داشتند، نوع برخوردی
که با جنگ داشتند، جنگ زیر سؤال رفت، مقدسات زیر سؤال رفت و اگر روزنامه ایران را
که روزنامه دولتی بود در سال 77 تا 81 یک ماه قبل از ماه محرم ورق بزنید، سلسله
فعالیت روزنامه ایران درباره ی اینکه چرا ما مردم همیشه غمگین هستیم شروع می شود،
حتی مقالات و تعابیری با این مضمون داشت که «دهه ی محرم بود، دهه ی صفر اضافه شد، اخیراً
دهه ی فاطمیه و محسنیه و دهه... اضافه شده است، چرا ما باید عزاداری بکنیم و چرا
ملتِ شادی نیستیم؟» و زیر سؤال بردن عزاداری...، در حالی که امام می فرمود «گریه
برای امام حسین سیاسی است . محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.» و
همچنین توصیه روایات ما این است که اگر فرزندتان از دنیا رفت، در روضه اش روضه ی
امام حسین  و اهل بیت را بخوانید و تأکید
کرده اند که هرجا مجلس روضه ی ما برپا شد به روضه ی حسین (ع) ختمش کنید، زیرا خط
اسلام و خط انقلاب با این زنده می ماند .شش هفت سال پیش در روزنامه ای که با یکی
از وزرای شاه ملعون در لندن مصاحبه کرده بود را خواندم، در آن گفته بود «تا در نظام
جمهوری اسلامی در روز عاشورا مردم در خیابان ها عزاداری می کنند و پرچم سیاه می
زنند و سینه و زنجیر می زنند و خطابه و منبر است، جمهوری اسلامی ساقط شدنی نیست»؛ حرف
درستی زده بود و تشخیص دشمن تشخیص درستی بود.

اولین تهدیدات نظامی صریح بوش در پشت تریبون های عمومی و
بین المللی که به اصطلاح گفت: این جنگ بین اسلام و مسیحیت است و ایران را محور
شرارت معرفی کرد در دولت اصلاحات و در روند یازده سپتامبر بود، چون دشمنت برداشتش
این بود که آرمان ها ، اصول و ارزشها و اعتقادات مردم سست شده است و در پروسه
جریان مطبوعاتی دوران اصلاحات مردم نسبت به آرمان ها بی توجه شده اند، چون امام
حسین زیر سؤال رفته بود؛ گفتند: عاشورا نتیجه بدر و خیبر بود که اکبر گنجی مطرح
کرد،آنجا پیامبر یک عده ای را کشت و آن خون سبب شد که در اینجا خون دیگری ریخته
شود، غیرت زدایی از خود می خواست شود.

خیلی خلاصه بگویم که اینها آمدند طی یک برنامه طراحی شده به
بهانه ی قتل های زنجیره ای، وزرات اطلاعات را هدف قرار دادند، به بهانه ی کوی
دانشگاه نیروی انتظامی را زدند و به بهانه ی ترور سعید حجاریان که در کتاب «بازی
ترور» این را آوردیم سپاه و بسیج را هدف قرار دادند و در آن ایام دقیقاً مثل شاه
احمد مسعود در افغانستان، شهید صیاد شیرازی که عصای آقا در ارتش بود ترور شد، یعنی
زمانی که دشمن اعتقاد و اعتماد پیدا کرد که جریان تبلیغاتی در ایران، ارگان های
نظامی، انتظامی و امنیتی را زده و مردم دیگر به این ارگان ها اعتمادی ندارند، برای
مردم امام دیگر اسطوره نیست چون اکبر گنجی صراحتاً جمله ای را گفته است و رئیس
جمهور ایران از آن دفاع کرده است، او گفته افکار خمینی به درد موزه می خورد، صریحاً
رابطه با آمریکا به عنوان یک اصل مطرح شد و حتی مجلس ایران به رهبری نامه نوشت که
تو باید جام زهر را سربکشی و چاره ای نداریم، بعداً افتضاح نامه ای درآمد که آقای
خرازی نماینده ایران در سازمان ملل به آمریکا نوشته بود که: «ما فعالیت های هسته
ای مان را تعلیق می کنیم، دفاع از حزب ا... نمی کنیم، در مسئله فلسطین کوتاه می آییم
به شرطی که آمریکا ما را محور شرارت نداند.» و این نامه بیرون آمد، بعد از 20روز
آقای خرازی جوابش این بود که این پیش نویسی بوده که آنها(آمریکا) برای ما فرستادند
و قرار بوده ما در مورد این پیش نویس جواب دهیم!

تهدیدات نظامی دشمن بعد از این پروسه که جریان مطبوعاتی سه
چهار سال، تمام توان خودش را گذاشت شروع شد؛ در حالی که برداشتشان این بود که این
ها توانستند خراشی بر روی نظام بیندازند، اینها توانستند به سپاه و بسیج یک خراشی
بیندازند، به نیروی انتظامی خراش بیندازند، به وزارت اطلاعات خراج بیندازند، ولی
نتوانستند اعتماد مردم را نسبت به این دستگاه ها از بین ببرند. ما در دوره ی دوم
خرداد شاهد تقابل جدی دولت حاکم با خط امام، انقلاب و اسلام بودیم، علی رغم اینکه
آقای خاتمی خودش تمایل به این نداشت ولی چون شخصیت آقای خاتمی یک شخصیت جاذبه محض
بود و قدرت دافعه نداشت نتوانست مدیریت کند بلکه مدیریت شد و امروز یکی از حرف های
آقای کروبی همین است که آقای خاتمی مدیریت می شود و نمی تواند مدیریت کند.

آقای کروبی هم علی رغم اینکه در یک بزنگاه هایی به میدان
آمد و حرف هایی زد ولی بالأخره این آقایان زیر عبای ایشان بودند، حالا یک جوری
دارد جبران می کند؛ بعضی ها می گویند اصولگراها تمایل به میرحسین دارند، من می
گویم برخلاف این است، اگر فرض بگیریم هیچ نامزد قابل اعتمادی در اصولگرایان نباشد
و روی کره ی زمین دو تا نامزد،یکی کروبی و دیگری میرحسین موسوی باشد اصولگراها
کروبی را انتخاب می کنند چون کروبی حاضر نشد سکوت کند، سکوتی که معنی دار و تأیید
آمیز نسبت به بسیاری از رفتارهای اینها بود، ولی ما شاهد آن سکوت در آقای میرحسین
بودیم، در دولت اصلاحات ما به کف خدمت رسانی رسیدیم.

به هر ترتیب در سال 84 بعد از دولت موقت، دولت خیانت، دولت
مکتبی، دولت جنگ، دولت سازندگی و دولت اصلاحات، نهمین دولت روی کار آمد که محور
اصلی اش عدالت بود و به دولت عدالت شهرت یافت. گرایش اصلی این دولت خط امام بود.
البته این دولت هم بدون اشکال و ایراد و عیب نیست؛ منتها اشکالات و انتقادات وارد
به دولت نهم، انتقاد در هدف گذاری نیست، انتقاد در اصول و آرمان هایی که برای خودش
انتخاب کرده نیست، انتقادات به روش هاست. مهم ترین انتقادات این است که چرا آقای
X را تغییر نداد، چرا آقای احمدی نژاد از آقای Y حمایت کرد. مهم ترین انتقادی که جریان مخالف از آقای
احمدی نژاد دارد، که این انتقاد در بیرون هم طرفدارانی دارد حتی در جبهه ی خودی،
این است که آقای احمدی نژاد چرا اینقدر از آقای کردان حمایت کرد که نباید می کرد!
آقای احمدی نژاد چرا آقای مشایی را با این خطاهایی که انجام می دهد برکنارش نمی
کند. من 2 ساعت با آقای ابطحی مناظره داشتم،‌که در سایت خودم متن مناظره با ایشان
را زدم،‌ همه ی حرف آقای ابطحی این بود که آقای احمدی نژاد از کردان و مشایی دفاع
کرده و جواب آن این بود که بالأخره آقای احمدی نژاد هم آدم است و خطا دارد. البته
آقای احمدی نژاد برای خودش استدلال دارد،‌ حرف های شنیدنی دارد. در جریان استیضاح
آقای کردان، من و آقای زارعی و آقای آقا تهرانی خدمت ایشان رفتیم؛ استدلال و بحث
کردیم، نتیجه اش این شد که ایشان در جلسه ی استیضاح حاضر نشد. ولی می خواهم بگویم
که ایشان حرف برای گفتن دارند،‌ هر چند من دلایل ایشان را نپذیرفتم و به ایشان
گفتم که استدلال هایشان را قبول ندارم. ولی اینطوری نیست که هدف گذاریش غلط باشد؛‌
یک یقینی نسبت به نیروهای خودش دارد که به این دلیل از آنها حمایت می کند. باید
این یقین تغییر پیدا کند. شما نمی توانید خطاهای آقای احمدی نژاد را در هدف گذاریش
ببینید. یعنی بگویید احمدی نژاد در اینجا آرمان امام را زیر سؤال برد یا برخلاف
مسیر انقلاب و امام حرکت کرد. اگر استکبار ستیز است،‌ در حد اعلایش است. اگر مردم
داری است،‌ در حد اعلایش است. اگر اسلام گراست، در حد اعلایش است.

بیشترین مبارزه را آقای احمدی نژاد با ربا در همین دولت
انجام داد. ساعت ها در هیئت دولت بحث شد و واقعاً ایشان تز اقتصادی برای این قضیه
دارند و به دنبال اجرای آن هستند. در کارهای اصلاح گرایانه،‌ طرح تحول اقتصادی کار
بزرگی است. بخش عمده ای از مخالفت ها امروز به وا... از روی حسادت است؛‌ من کاری
با آن طرفی ها ندارم،‌ همین نیروهای اصولگرا که بخش عمده شان را من از نزدیک می
بینم،‌ دارند حسادت می کنند. واقعاً حرف جدی ای ندارند؛ ‌همه ی حرفشان این است که
ما می ترسیم این طرح خوب اجرا نشود! خب همه می ترسند! بالأخره وقتی از جوی آب هم
می خواهیم بپریم همه می ترسیم که در جوی آب بیفتیم، این دلیل نمی شود که از آن جوی
نپریم،‌ چاره ای نداریم باید پرید. و واقعاً یکی از درجه های اخلاص این دولت همین
است که با اینکه بسیاری از دوستان به ایشان می گویند این کار تورم زاست ولی اصرار
بر انجام آن کار دارند. تورم یعنی اینکه شما باید یک جراحی را انجام دهید که درد
دارد، ‌برای درمان باید این درد را کشید. ولی مردم متوجه این قصه نیستند. آقای
احمدی نژاد می گویند من تکلیف و وظیفه ام این است که این پروژه را کلید بزنم حتی
اگر باعث شود در دور بعد رئیس جمهور نشوم ‌باید این کار بشود. ولی دیگر همه به این
نتیجه رسیدند که ما باید ساختار گمرکمان را اصلاح کنیم، ‌ساختار پولیمان را اصلاح
کنیم، ‌ساختار یارانه ها را اصلاح کنیم. این ساختار ها باید با همدیگر اصلاح شود؛ ‌نمی
شود یکی از این ها را اصلاح کرد،‌ بعد برویم سراغ بعدی تا بتوانیم عدالت را به شکل
واقعی اش توزیع کنیم. اگر می بینید بحث اصلاح ساختار یارانه ها در مطبوعات و مجلس
حرف جدی شده ‌به دلیل این است که در آنجا یک مباحث عمیقی مطرح است و در بقیه ی
قسمت ها مثل اصلاح ساختار پولی و بانکی و چیزهای دیگر اشتراک نظر وجود دارد. و علی
رغم این، آنها تلاش می کنند این طرح با شکست مواجه شود تا آقای احمدی نژاد یک پوئن
منفی در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری بگیرد. خیلی می ترسند از این که این طرح
موفقیت آمیز باشد. برای همین می آیند اَنگ انتخاباتی به آن می زنند که آقای احمدی
نژاد دارد کار انتخاباتی می کند. به هر ترتیب شاخص بارز دکتر احمدی نژاد شجاعت،
جسارت، صداقت،دفاع از اصول و آرمان ها و پرکاری و کم خرجی بود.

دولت سازندگی پرکار بود ولی پر خرج هم بود. در دولت اصلاحات
پرکاری ها تبدیل به کم کاری ها شد و پرخرجی ها همچنان باقی ماند. اما دولت عدالت
که مدل اصلی اهل بیت (ع) است ،‌ پرکار و کم خرج بود؛ که نمونه های آن را به چشم می
بینیم. مثلاً وقتی من مدیر ارشاد قم بودم، از پروژه های بخش فرهنگی اطلاع دارم.
بخشی از پروژه ها 16 سال نیمه کاره بود، 16 سال آهن و آجر کنار همدیگر بود و هیچ
استفاده ای از آن نمی شد و این پروژه ها در این دوره تمام شد. یکی،‌دوتا، سه تا،‌پنج
تا مورد نیست. بالغ بر 16،17 موردش را بنده سراغ دارم. و پروژه ی دیگری در قم ما
خودمان کار کردیم که نیمی از این پروژه طی 3 سال در دولت اصلاحات ساخته شده بود و
نیم دیگر این پروژه در دولت احمدی نژاد طی 3 ماه با کیفیت بهتر و هزینه ی کمتر
ساخته شد.

وقتی آن فکر از رأس و منبع اصلی باشد،‌کم کم استمرار پیدا
می کند و پایین می آید. ما شاهد غلبه ی گفتمان اسلام و انقلاب و امام در این 4 سال
هستیم. علی رغم وجود برخی انتقادات وارد،‌که این انتقادات و اشکالات به هدف گذاری
ها نمی خورد و به جهت گیری دولت هم نمی خورد و به روش ایشان می خورد، به یک عدم
عزل و یک انتخاب انتقاد داریم یا می گویند مثلاً در برخورد با فلان مدیر عجله کرد.
ولی ایجوری نیست که واقعاً آرمان ها و اصول زیر سؤال رفته باشد. به هر ترتیب ما
مرور سریعی داشتیم بر گفتمان امام از دولت موقت تا دولت عدالت در آستانه ی دهه ی چهارم
که دهه ی پیشرفت و عدالت است.


لیست کل مطالب(غیر از بایگانی شده ها)
پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب
لبیک یا خامنه ای
نماز جمعه وحدت بخش پس از نا آرامی ها
گفتمان امام خمینی(ره)-1-
گفتمان امام خمینی(ره)-2-
گفتمان امام خمینی(ره)-3-
گفتمان امام خمینی (ره)-4-
[عناوین آرشیوشده]